Sunday, January 22, 2006
زندگی وقفه بین دو سکوت
چه جویمت؟
نگاه هر کسی تویی
صدای هر کسی تویی
به هرکجا روم روی،
ز هر کجا روم روی،
تو لحظهای
تو در زمان روانهای.
تو وقفهای،
تو آن دمی که کس مرا مراد نیست.
چه رانمت،
توان دیدنم تویی،
صدا و گفتنم تویی
فضای زیستنم تویی
توبودنی،
تو از مکان جدانهای.
تو وقفهای،
تو آن دمی که کس مرا مراد نیست.
**********************************
Saturday, January 14, 2006
فوتبالیستهای خوشبخت
گفتهاند که فوتبال جدیترین مسأله غیره جدی دنیاست. من یکی از جدیترین طرفداران این غیره جدیم که نهتنها مسبقات فوتبال که داستانهای وابستهراهم با جدیت تمام تعقیب میکنم که البته در این رابطه مدتی است که گیج نتیجه اخلاقی این دو قصهام.
1 . گویند فوتبال دوست چون منی مادرش را به دیدن مسابقه فوتبالی برد مادر پس از مدتی تماشای بازی و کشف این حقیقت که 22 نفر دنبال یک توپ میدوند گفت "خوب پسرم اینکه کاری ندارد میتونین به هرکدام یک توپ بدین هم همه راحت میشند هم ما و داورهاهم میتونیم برویم دنبال کار خودمون".
2. گویند خوشبختی به توپ فوتبال ماند، باتمام توان به دنبالش میدوی و وقتی بدستش (شایدم به پایش) آوردی باتمام توان و با شوتی محکم از خود دورش میسازی و روز از نو روزی از نو.
و اما مشگل تکنیکی من! شکی نیست که تماشای فوتبالی که همه توپ خود دارند و کسی توپ خود را از خود دور نمی کند و کسی دنبال توپ کسی نباشد، بسیار حال گیر و خستهکننده است. اگر خوشبختی هم همچون بازی فوتبالی باشد که همه توپ خودرا داشته باشند نتیجه اخلاقی قضیه جه خواهد شد؟
**********************************