Wednesday, March 21, 2007
سال نو مبارک
یاران ههر کجا که هستیت سال نوتان مبارک.
عیدی میخوام!
چند کلمه محبت آمیز از شماعزیزان به این روزهای ماهم رنگ و بوی نوی خواهد داد.ا
غریبیم ومحتاج محبت
دریغ نفرمائید.
قربان همگی
عهتا
Sunday, April 02, 2006
شرم جو!
... به بهانه سیزده بدر ...
سالها پیش
در عبوری
برفراز بام او
جغدی
نغمهای خواند
از برای عشق خویش !
سالها بگذشت،
"سالهای حادثه"
زن هنوز
اما
چشم انتظار
فاجعه!
Thursday, March 23, 2006
شب عید
گفتی شب عید
خواهی آمد به برم
گل به سرم خواهی زد
***
گفتی شب عید
باهزاران لب غنچه،
گل ناز
خواب به اغیار سپاری و
چنان آتشی برپاسازی
که مثالی شود از بهر هزاران نوروز
***
گفتی که نخوابم
نه زیباست که مانی پس در.
***
شب عید آمد و رفت
و دوباره
و سهباره
و به چندین چندبار
***
و به هرعید شبی
چشم من قفل به در
تا سحرخواب نزولت بیند.
نه صدایی
نه گلی.
***
خستهاز این همه ناعید شده شب
دل من میگرید
***
دل من میگرید
قلبم اما ندارد سر تسلیم
به گوشم خواند
تو نگفتی چه سالی و چه عیدی
دل نگهدار که تاعید دگر
"دولت بختت بدمد" وین روزت
خود مثالی شود از بهر هزاران نوروز
Thursday, March 02, 2006
پیام!
نه در بهار که با کوله باری از بهاران خواهم آمد.
به صبحی سرد و برفی،
کوله باری بردوش
جون عمو نوروز
مژده فصل بهاران خواهم آمد.
یا چو حاجی فیروز،
دایره زنگی بدست
نغمهخوان، رقص کنان
مطرب بزم بهاران خواهم آمد.
***
کوله بارم همه نان،
کوله بارم همه گل
و سرودم از عشق
زندگی، شور، جوانی
از کار.
کوری چشم حسود
مژده بر قلب رفیق
همره خیل هزاران خواهم آمد!
***
خواهم آمد
به صبحی سردوبرفی
با سرودی برلب
کوله باری بردوش
------------------------